عشق خداوند
بعضی وقتی که امیر تو خودشه بهش خیره می شم به همه جزییات صورتش دقت می کنم به پوست نرمو سفیدش به بینی خوش فرمش , به چشمای سیاه وفرم لباش که خیلی شبیه خودمه,به همه چیزش نگاه می کنم حتی به اندازه مژه هاش هم دقت می کنم!!! بعد یهویی به خودم می آم ...میبینم قلبم داره از جاش کنده می شه ویه جورایی طپش قلب گرفتم .این عشق بزرگو نمی تونم تو قلبم جا بدم اون موقع است که امیر تو بغلم صورتش از بوس وگاز سرخ شده. بعد به این فکر می افتم که میگن خدا هزاران بار بیشتر از یک مادر بنده هاشو دوست داره.یعنی خدایا دلم می خواد بدونم تو وقتی شیرین کاری های این فرشته زمینیو می بینی دقیقا چه حسی بهت دست می ده؟!!!
نویسنده :
مامان محدثه
1:15